جدول جو
جدول جو

معنی سخت کمان - جستجوی لغت در جدول جو

سخت کمان
پهلوان تیر انداز، بیرحم
تصویری از سخت کمان
تصویر سخت کمان
فرهنگ لغت هوشیار
سخت کمان
کسی که کمان سخت و محکم را بکشد، آنکه در کشیدن کمان و تیراندازی مهارت داشته باشد، تیر انداز ماهر و پرزور
تصویری از سخت کمان
تصویر سخت کمان
فرهنگ فارسی عمید
سخت کمان
((~. کَ))
تیرانداز ماهر، بی رحم و سنگدل
تصویری از سخت کمان
تصویر سخت کمان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخت زبان
تصویر سخت زبان
دشنام دهنده فحاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت آمدن
تصویر سخت آمدن
دشوار آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت کامه
تصویر سخت کامه
قسمت جلوی کام که از دو استخوان کامی تشکیل شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
Harden, Stiffen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
закалять , затвердеть
دیکشنری فارسی به روسی
загартовувати , затвердіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
कड़ा करना , सख्त करना
دیکشنری فارسی به هندی
يصارم , تصار
دیکشنری فارسی به عربی
단단하게 만들다 , 굳히다
دیکشنری فارسی به کره ای
להקשיח , להקשיח
دیکشنری فارسی به عبری
硬化する , 硬くする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ทำให้แข็ง , แข็ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
শক্ত করা , শক্ত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
سخت کرنا , سخت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
آنکه به آسانی دست از جان نکشد آنکه به سهولت نمیرد، بیرحم سنگدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
آنکه به سختی جان بدهد، جان سخت، کنایه از کسی که در سختی ها و بلا ها پایداری و استقامت داشته باشد، کنایه از خسیس و ممسک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شخ کمان
تصویر شخ کمان
ویژگی تیراندازی که کمان سخت و محکم داشته باشد، قوی، پرزور، نیرومند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
پرطاقت، خسیس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
Hardy
دیکشنری فارسی به انگلیسی